Friends | alireza110: عکس قشنگیه 14 years ago • Report • Link 0 mmparsy: salam man omadam man ziyad to in sait nemiyam age mayeli mitooni idim ro add koni mmparsy@yahoo.com arshiya hastam be omide didar yasina to hd_772: وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم. وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم. وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم. وقتی او تمام کرد من شروع کردم. وقتی او تمام شد من آغاز شدم. وچه سخت است. تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است، مثل تنها مردن! دکتر علی شریعتی yasina to Perfect MAN: بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید yasina: عزیزم میدونی چه قدر دلم برات تنگ شده؟ حرفای من اینجاست توو سینم جایی که هر لحظه دنبالت میگرده منتظره تا برگردی خودتم نمیدونی چه قدر دلم برات تنگ شده دلم میخواد این دلتنگیا و دوری زودتر تموم شه هروقت بهت میگم بی تابتم زودتر برگرد میگی تموم میشه عزیزم یه ذره دیگه مونده نمیدونم این یه ذره چرا اینقدر طول میکشه احساس میکنم توو این دوریا پیرشدم خسته ام خیلی خسته حتی وقتی میایی بازم دلم برات تنگه چون میدونم میخوایی زود بری نمیدونم چرا سهم منی که عاشقتم چرا اینقدر از کنار تو بودن کمه تمام لحظاتی که کنار تو هستم دلم میخواد توو آغوشت گریه کنم اما تو نمیذاری گریه کنم اما وقتی میری گریه هام شروع میشه میدونم باید دوباره ر��زای زیادی رو دوور از تو سپری کنم نازنینم چرا اینقد ازم دوری قلب من خسته اس.... خیلی خسته..... yasina: وقتی هستی آنقدر محو تماشا و در کنار تو بودن هستم که از گذر سریع لحظات غافل می شوم دوست دارم این لحظات کنار هم بودن را تا بی نهایت ادامه دهم... وقتی هستی همه چیز "تو" می شود و من سراپا چشم نمیدانی... نمیدانم.. هیچ کس نمی داند که چه قدر عاشقت هستم چه قدر برای کنار تو بودن پرپر میزنم چه قدر همیشه نگرانت هستم همیشه چشم به راهت هستم خدایا کی این هجران را پایان میدهی؟ خدایا این عشق پاک را از ما مگیر هر روز بر این عشق فزونی بخش و آن را شعله ور تر کن yasina: عشق واقعی هیچوقت نمی میره این هوس است كه كمتر و كمتر میشه و از بین میره "عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم "ولی عشق كامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم "سرنوشت تعیین میكنه كه چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حكم می كنه كه چه شخصی در قلبت بمونه yasina to vishnunair: شب هایم را به خواندن و کیلومترها قدم زدن در ساحل می گذراندم اشعار بی خود و بی معنی می نوشتم و همیشه در انتظار شخصی بودم که ناگهان از راه برسد و زندگی ام را تغییر دهد هرگز به فکرم خطور نکرد که آن شخص می تواند خود من باشد. I read and walked for miles at night along the beach Writing bad blank verse and searching endlessly For someone wonderful who would step out of The darkness and change my life it never crossed My mind that that person could be me yasina: شنيده ای که عشق، عشق می آفريند ... و آری، آفريننده است و خلاق. عشق زندگی می بخشد، زندگی رنج به همراه دارد، رنج دلشوره می آفريند، دلشوره جرأت می بخشد، جرأت اعتماد به همراه دارد، اعتماد اميد می آفريند، اميد زندگی می بخشد، زندگی عشق می آفريند. عشق، عشق می آفريند. (شعری از مارگوت بيگل) yasina to Perfect MAN: پروردگارا بر من ببخش آنچه را درباره ی من بدان داناتری و اگر دوباره مرتکب آن کارها شدم ، تو نیز دوباره من را ببخش. پروردگارا آنچه وعده دارم و بدان عمل نکردم ، بر من عفو فرما و آنچه را که با زبان به تو تقرب جستم ولی در دل با گفته هایم مخالفت کردم بر من ببخش. پروردگارا آنچه که با اشاره های چشم کردم و کلماتی که بیهوده بر زبان راندم و خواهش های دل ولغزش های زبان را بر من بیامرز. yasina to **SEDYA & LOVE**: عشق...عشق...عشق... چه واژه ي غريبي .... سرد...بي معنا...خاک خورده... چه به سرش امد؟ کسي مي داند؟ ان کلمه که به ژرفاي تمام زندگي بود... حالا ديگر به عنوان يک کلمه هم از ان ياد نمي شود... چه بايد کرد...سرنوشتش اين بود... اين که در ويراني ها گم گردد... اين که ديگر هيچ کس قدرت ادراک ان را نداشته با��د... اين که او هم تنها باشد...تنهاي تنها... سرنوشت است...کاري نمي شود کرد... ما هم سرنوشتي داريم...درست مانند عشق... روزي تنها...روزي بي معني... و روزي باد مارا خواهد برد yasina to **SEDYA & LOVE**: افسوس آن زماني که بايد دوست بداريم کوتاهي ميکنيم. آن زمان که دوستمان دارند لجبازي ميکنيم. و بعد براي آنچه از دست رفته اه ميکشيم yasina to bayanbayan: نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي |